عکسای پرنسم
خود خودت ...
باورم نمیشه که اینقدر زود اومدی. بله دوستان، بالاخره دوران بسیار زیبای بارداری تموم شد و به مرحله زیباتر بچه داری رسیدم ، هنوز تو شُکم یعنی من مامان شدم واقعا..... پرنس دست و پا کوچولوی من زودتر از موعدش در هفته 38 روز پنج شنبه ساعت 4:35دقیقه صبح اومد تو آغوش منتظر من و بابایی و اسمشم شد پرهام؛ پرهام به معنی برهان قاطع و معرب اسم ابراهیم (قبل از اینکه حضرت ابراهیم به وسیله قرآن به ایرانیان معرفی شود به اسم پرهام معرفی شده بوده) و به معنی فرشته خوبی و نام ثروتمندترین شخص در زمان خسرو پرویز. پرهام کوچولو فقط 2کیلو 700 گرم وزن داشت با قد 48 سانت و دور سر 39 سانت به زودی عکسای واقعی این فرشته زیبامو میزارم ...
نویسنده :
مامانی وبابایی
23:56
و بالاخره تو....
تو آمدی و به یمن آمدنت مادر نامیده شدم،برای تو می نویسم ،مادرانه می نویسم که بدانی چگونه می پرستمت و چگونه دوستت دارم. برایت آرزو دارم که نور نازک قلبت به تاریکی نیامیزد. که چشمانت به زیبایی ببیند زندگی ها را  ...
نویسنده :
مامانی وبابایی
2:28
از تو....
وروجک متین خودم سلام... شما امروز 36 هفته و 1 روزه شدی، بهت میگم متین چون واقعا هستی ،آخه اینقدر شلوغ بازی هات نسبت به هفته های قبل کم شده که نگرانم می کنی بعضی موقع ها، ولی از دیروز دیگه خیالم راحت شد چون رفتم دکتر صدای اون قلب پاکت و شنیدم و دکتر گفتش نگران نباشم به خاطر اینکه جات کم شده کمتر تکون میخوری،اگه بیایی مامانی و ببینی تعجب می کنی که من چه طوری تو دل مامانیم جا شدم از بس که شکمم کوچوله، با وجود اینکه من هفته های آخرم ولی هر که منو میبینه میگه تو تازه 4 ماهه بارداری ،ولی مهم نیست اینکه تو خوبی منم خوبم...، هفته آینده دیگه تو کامل کامل میشی و من بیشتر منتظر اومدنت به این جمع دو نفره(من و بابایی) هستم ،چون نمیدونمم که درد او...
نویسنده :
مامانی وبابایی
18:36
برای تو
من هر روز با شعرهایم که تمام احساس من است نوازشت می کنم لمست می کنم می بوسمت موهای نرمت را شانه می کنم صورتت را می شویم و به تو شعر می دهم تا گرسنه احساس نباشی تا روزی که به دنیا میایی احساست دم دستت باشد قایمش نکنی عزیزک من!! و ما هر روز عاشق تر از روز قبل می شویم به همین راحتی تو وادارم می کنی تا شعرهایم را برایت شبها قصه بگویم تا بخوابی تو وادارم می کنی تا دوباره به لهجه کودکی هایم با تو صحبت کنم و روی حیاطی که هنوز کف آن خاکی است و آب پاشی شده با تو پا برهنه بدوم تا کف پاهایم گلی شود تو وادارم می کنی با خودم شرط ببندم تمام کوچه های بن بست دنیا را نادیده بگی...
نویسنده :
مامانی وبابایی
17:51
کفش خوشمل پسملی
این کفشو زن دایی ندا به شاهزاده ام هدیه داده این دمپایی هم دایی محمد طاهر گل برات گرفته &n...
نویسنده :
مامانی وبابایی
15:07
پنج هفته دیگه
سلام پرنس من ، زیبای من،چشم قشنگ من ،بزرگ مرد کوچک آینده من ،دست کوچولوی من ، وروجک من ، شیطونک خود خودم، هستی من ، پسرک من میدونی که از با هم با بودنمون فقط 5 هفته دیگه مونده ، دیگه از وجود مامان میای بیرون ، باید به مامان قول بدی که فقط وجودمان از هم جدا بشه قلبمون یکی بمونه، من قربون قلب کوچیکت برم عزیزم!!!! آرزوهای بزرگی برات دارم مخملی خودم دوست دارم با کمک خودت به تک تکشون برسم ...
نویسنده :
مامانی وبابایی
2:39
خدایا ممنون
عاقبت در یک شب از شبهای دور کودک من پا به دنیا می نهد آن زمان بر من خدای مهربان نام شورانگیز مادر می نهد بینمش روزی که طفلم همچو گل در میان بسترش خوابیده است بوی او چون عطر پیک یاس ها در مشام جان من پیچیده است پیکرش را می فشارم در برم گویمش چشمان خود را باز کن همچو عشق پاک من جاوید باش در کنارم زندگی آغاز کن .... ...
نویسنده :
مامانی وبابایی
2:37