پسر قشنگم سلام!! عزیز دل مامان ،این روزا حسابی سرم گرم کاره نه اینکه حواسم به تو نباشه هست اما وقتم کمتر شده برا به وبت اومدن ولی به هر کلکیه امروز اومدم برات بگم از عملی که 5آبان داشتی چون گل خوشبوی مامان و بابا از وقتی به دنیا اومدی یکی از بیضه هات داخل شکمت بود بعد از این دکتر اون دکتر رفتن تصمیم گرفتیم با همین سن کمت البته طبق نظر دکترا عملت کنیم خلاصه روزی که فقط 13ماه و 14 روز داشتی وقت عملت بود و لباس عمل پوشیدی و با کلی گریه از من جدات کردن و بردنت اتاق عمل خیلی استرس داشتم چون قرار بود بیهوش بشی و حدود 1ساعتم اتاق عمل باشی من و بابا و مامان بزرگ نشتیم پشت در و منتظر بودیم تا اینکه یه دفعه ما رو صدا زدن و صدای جیغ و داد تو هم بالا...