هوراااا! تو 5 ماهه شدی
سلام خوشمزه من گوگولیه خودم بازم معذرت میخوام من اینترنت نداشتم عزیزم وگرنه خیلی زودتر از اینا میومدم بهت سز میزدم با کمال افتخار من الان 5ماه و 7 روزه که مادرم و عزیزم خودمو به طور کامل گذاشتم کنار و به تو میرسم یعنی اینقدر تو بلایی که نمیذاری به چیزی غیر از تو برسم با این وجود کاملا راضی هستم و هیچ گله ای ندارم و به شدت به خاطر داشتنت خوشحالم و شاکر از خدا.....
عزیزم یه چیزی بگم؟! تو هنوز خودت نتونستی غلت بزنی ولی هیچ وقت دست از تلاش بر نمیداری و منم ناراحت نیستم یاد گرفتم که به هیچ عنوان مقایسه نکنم تو رو با هیچ کس ،هیچ چیز بچه ها مثل هم نیست ولی تا دلت بخواد شیطون شدی و صداهای عجیب غریب از خودت در میاری و د...د... میگی ...
همیشه چشمای قشنگت دنبال من میگرده و همین که منو میبینی یه دفعه چشمات بازتر میشه و میخندی.
در مقابل خواب بیش از حد مقاومت نشون میدی و تمام انرژی منو میگیری تا بخوابی و جالبه اگه به زور با تاریک کردن اتاق و با آروم کردن محیط خوابوندمت ،1ساعتی یه بار یه جیغ میزنی انگار که یکی گازت گرفته باشه ها یعنی اینکه من هستم....
عزیزم میذارمت داخل روروک و میزارمت جلو تلویزیون و دی وی دی های بی بی انیشتین هم برات میذارم خیلی با اشتیاق نگاه میکنی و برا خودت هر از گاهی میخندی...
وقتی میخوابونمت روی پام که بهت شیر بدم خودت زود میفهمی و دستتو میبری سمت سینم و دهنتم باز میکنی. در حین شیر خوردنم دستاتو باز میکنی و میذاری روی صورت من و بعضی موقع ها هم بینیمو میگیری...
وقتی پستونکت با گیره به لباست میزنم خودت برش میداری و میذاری توی دهنت حالا وارونه یا برعکس..
اگه هر موقع من بخوام غذا بخورم تو صدات در میاد حتی اگه نصف شب باشه منم مجبورم بگیرمت تا بابا مسعود غذاش و بخوره و تو رو نگه داره بعد که از دهن افتاد من نوش جان کنم بعضی موقع ها هم که خیلی گرسنه باشم میذارمت روی پام و میخورم که هر موقع قاشق میره سمت دهن من جنابعالی دهنش و باز میکنه و سرش و میاره جلو قربون عادتات برم من پرنس خودم
توی عروسکاتم عاشق انگری برد قرمزت هستی و با دو دستت میگیریش و میبریش سمت دهنت و کلی بهش میخندی و ذوقشو میکنی... همچنان عاشق آویز تختت هستی و دستتو بالا میبری طوری که میخوای بگیریش ولی دستت نمیرسه...
خلاصه که تمام زندگی ما شدی گلکم عشقم ،نفسم، دار و ندار ما