پرهامپرهام، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 20 روز سن داره

نی نی کوچولوی ما

چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی

۶۷ ماهگی خان خونه

سلام عشق مامان،پسر خوشکل خودم،۶۷ ماه از زندگیت گذشت مثل برق و باد داره برام میگذره،گل پسرم به خاطر داشتنت به خودم میبالم ،عشق جانم برات دنیایی از سلامتی را از خدا میخوام،میخوام که حال دلت همیشه خوب باشه،وقتی مادر میشی دیگه موقع حرف زدنت با خدا هیچی برای خودت نمیخوای،دیگه تمام حرفات میشه التماس و خواهش از خدا برای بچه هات،حالا دقیقا منم،از صبح تا شب فقط واسه عاقبت به خیری و صالح بودن شما دو تا عشقا میگذره عاااااااااشقتونم،شما هم منو دوس بدارین داری میگی میخوام برم اسلواکی بدون شرح(چه صمیمانه😉) تو با کفشای بابا     سفره عیدتون توی پیش دبستانی     ...
22 فروردين 1398

جان جانانم

عشق من کودک بمان،                            دنیا بزرگت می کند بره باشی یا نباشی                          گرگ گرگت میکند  عشق من کودک بمان                          دنیا مداد رنگی است بهترین نقاش باشی                         باز رنگت می کند عشق من کودک بمان                        دنیا دلت را میزند...
28 اسفند 1397

66 ماهگی گل پسر

سلام،پسرک ۶۶ ماهه ما،ان شاءالله ۱۶۶ ساله بشی،پسرک من خدا را شکر نیمه اول پیش دبستانیتم تموم شد و مونده بعد از عید که هم من هم خودت یه استراحت جانانه کنیم،چون تو عزیزم الان یک سال و چندین ماهه که کلاس ای متت همچنان داری میری و الان بعد از عید ان شاءالله دیگه قراره ترم ۴Aیعنی ترم ۷ شروع بشه،تابستان اگه بخواد یه کلاس ورزشی میفرستم ببینم چه رشته ای رو دوست داشته باشی.... کلی ازت عکس دارم  این از عکس دندونت که جاش خالی شده و چنان ذوقی داشتی که خدا میدونه،روز ۷ اسفند و روز مادر   تا چند روز این دندون دستت بود و میگشتی،هر چی هم بهت میگفتم ،میگفتی دندون خودمه دوست دارم دستم باشه   اینم کادوی روز مادر ب...
27 اسفند 1397

برای پسرم

سلام پسر خوب و خوشکل خودم ،پسرک ۶۵ ماهه من ،میدونی که این روزا به خاطر حضور پردیس خانممون کمتر میام به وبت ،عزیز دلم،امروز ۱۳ بهمن و شنبه روزی هست و آمادت کردم و راهیت کردم برای پیش دبستانی و گفتم بشینم یه چند تا عکساتو واست بزارم و برات بنویسم،خوب خوشکل من این روزا یه ذره زود رنج شدی نمیدونم دلیلش به خاطر حضور پردیس هست یا چیز دیگه،بهانه گیر شدی ولی میدونم مقطعیه و میگذره چون میدونم تو از این دسته بچه ها نبودی،گل پسرم داری روز به روز بزرگتر میشی و عاقلتر و چهرت داره شکل بزرگونه میگیره،هم خوشحالم از این بابت هم نه، میترسم مامان ،میترسم با بزرگتر شدنت ازم دور تر بشی ،عزیزترینم قول بده ازم فاصله نگیری،قول بده همیشه همین قدر ساده و پاک دوسم داش...
13 بهمن 1397

اولین ماهگرد پرنسس پردیس

سلام گل پسر و دختر قشنگم،امروز ۸ دی یک ماه از وجود تو فرشته ی زیبای صورتی ما تو خونمون میگذره،خدا را هزاران بار به خاطر وجود ارزشمندت تو زندگیمونشاکرم، درسته که ماه اول تولدت یه ذره سخته به خاطر بی خوابیای مامان و خستگی و اینکه داداشم پیش دبستانی میره باید کمکش کنم برای آماده شدن و تکلیف و کارای دیگش،ولی اصلا هیچ شکایتی ندارم چون دارم از این روزام لذت میبرم واقعا از ته دلم میگم خییییلی خوشحالم واسه اینکه خدا این فرصت و بهم داد که این روزای زیبا را با شما عشقام تجربه کنم.امروز پردیس عزیزم تو رو بردیم برای بار دوم پایگاه بهداشت برای چکاب یک ماهگی خدا را شکر همه چیزت خوب بود قدتم شده بود ۵۲ و دورسرت ۳۵ و وزنتم ۳ کیلو و ۷۰۰ گرم،دختر قشنگم توی پن...
8 دی 1397

واما پرنسس ما

پرنسسم روزهای زیادی رو با هم عاشقی کردیم،روزهای زیادی هر نفسی که کشیدم یادم اومد که تو نفسم شده ای روزهای زیادی در دلم آروم آروم رشد کردی و بالیدی و اما در هشتم آذر نود و هفت توی ساعت ۰۰:۰۰ شد پایان راه نه ماهه دو نفرمان که در واقع آغاز راه دیگریست،راهی روشن که پذیرای گامهای بزرگ آینده ات را خواهد ساخت ،روزهایی که گذشت خوب بود،با همه سختی هایش شیرین بود . سر به روی شانه های مهربانی خدا گذاشته ام.دفتر سرنوشتت را خود مهربانش نوشته و من میدانم که بهترین را برایت و برایمان می خواهد به مهربانی بی حدش که فکر میکنم آرامش عمیقی وجودم را میگیرد حتما تو هم حس میکنی این لحظه های ناب را.... حال خوش این لحظه هایم را از تو دارم و تو را از لطف بیک...
15 آذر 1397