برای پسرم

سلام پسر خوب و خوشکل خودم ،پسرک ۶۵ ماهه من ،میدونی که این روزا به خاطر حضور پردیس خانممون کمتر میام به وبت ،عزیز دلم،امروز ۱۳ بهمن و شنبه روزی هست و آمادت کردم و راهیت کردم برای پیش دبستانی و گفتم بشینم یه چند تا عکساتو واست بزارم و برات بنویسم،خوب خوشکل من این روزا یه ذره زود رنج شدی نمیدونم دلیلش به خاطر حضور پردیس هست یا چیز دیگه،بهانه گیر شدی ولی میدونم مقطعیه و میگذره چون میدونم تو از این دسته بچه ها نبودی،گل پسرم داری روز به روز بزرگتر میشی و عاقلتر و چهرت داره شکل بزرگونه میگیره،هم خوشحالم از این بابت هم نه، میترسم مامان ،میترسم با بزرگتر شدنت ازم دور تر بشی ،عزیزترینم قول بده ازم فاصله نگیری،قول بده همیشه همین قدر ساده و پاک دوسم داشته باشی، عااااشقتم وقتی برام حرف میزنی و از آینده برای خودت یه تصوراتی داری و اونا رو برام میگی،تاج سرم برات کلی آرزوهای قشنگ دارم از خدای خوبم میخوام که همش رو برام برآورده کنه،ان شاءالله همیشه تو زندگی آرامش داشته باشی و شااااااد باشی،از رابطت با آبجی خوشکلت بگم که تا الان عااالی بودم ،چشمت نکنم اصلا حسادت نداری،همیشه به من کمک میدی وقتی دارم کارای آبجی رو انجام میدم ،خییییلی دوست دارم پسر خوبم