پرهامپرهام، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره

نی نی کوچولوی ما

چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی

بالاخره چهار دست و پا رفتی

1393/5/6 16:46
266 بازدید
اشتراک گذاری

سلام آرام جان من!

پسرک خوشمزه خودم تو در این ماه زیبای خدا یعنی رمضان کلی پیشرفت زیبا داشتی هر چند دیر اما بازم پیشرفته و این برای من یعنی افتخار عزیزکم حالا نمیدونم به خاطر برکت این ماه بوده یا چیز دیگه.....

پرهام من بعد از کلی نشسته رفتن و کلی تلاش بی وقفه بالاخره در 10 ماه و 10 روزگی تو چهار دست و پا رفتی و خودت از ما خوشحال تر بودی و حالا هم که دیگه امان امان.......! اصلا بند نمیشی همش در حرکتی هر چی که روی میز تلویزیون بوده رو کشیدی پایین و کلی شیطنت دیگه....

زیباترین تغییرت در این ماه از زندگیت عزیزکم در اومدن سومین و چهارمین دندونت پسر من، بعد از کلی مریضی و بد احوالی بالاخره خودشونو نشون دادن که دندون سمت راستت یه کم بیشتر از چپت اومده بیرون مبارکت باشه گلکم.

الان دیگه خیلی راحت دستت و به مبل میگیری و بلند میشی روی پات می ایستی.

کنار میز وسط هال میشنی و با دستت ضربه های محکم به میز میزنی و واسه خودت میخندی.

برای بازی با ما یعنی من و بابایی خودتو پشت روروک قایم میکنی بعد یه دفعه سرت و به ما نشون میدی و میخندی اگه هم ما خودمونو به خواب بزنیم اول گوشمونو و بعد موهامونو میکشی که بازی رو ادامه بدیم.

بابا مسعود عمدا جلو تو منو میزنه تو کلی قیافت در هم میشه و ناراحت و بعد هم جیغ که مامانمو ول کنید تا هم بابایی منو آزاد میکنه با خوشحالی تمام میای سمت من.

هر جا که موبایل گذاشته باشه با سرعت نور میری سمتش و بر میداری اول با انگشتت روش میکشی بعدشم میذاریش روی گوشت.

تلفن خونه هم که از دست تو همش از برق میکشیم همش میری میشینی کنارش و میزنی روی اسپیکر تا صدای بوق میشنوی کلی ذوق زده میشی و دوباره خاموش روشن میکنی ،میخواستم امتحانت کنم ببینم فقط با همین یه تلفن بلدی اسپیکر روشن کنی یا نه به خاطر همین بردمت کنار تلفن خونه خاله میترا دیدم اونم بلد بودیی.

وایشالا پست بعدی خبر تاتی کردنت و بذارم....

دوستت دارم خداتاااااااااااااااابوسبوس

پسندها (1)

نظرات (1)

رومینا
14 مرداد 93 16:16
عزیزم مبارک باشه این توانایی جدید رو بدست اوردی افرین هورااا مامانی بوسش کن زیاد از طرف من مرسی خاله ممنونم