ماه مهمانی خدا!
اولین رمضان با هم بودنمان، عشق کوچولوی مامان جنابعالی پارسال این موقع توی دل مامان تشریف داشتین و مامان همش از بیکاری میخوابید و میخورد و استراحت میکرد ولی الان سفره افطارمون با وجود تو رنگین تر شده درسته که اصلا اجازه نمیدی من روزمو باز کنم من دیگه از حال میرم تا وقتی تو اجازه بدی چیزی بخورم بازم خدا را شکر که سر سفرمون هستی و 3 تایی با هم افطاری میخوریم شبا هم که منو بابایی نمیخوابیم تا سحریمونو بخوریم و بعد نماز بخونیم و بخوابیم شما انگار که مجبور باشی مثل ما بیداری و ما با تو کلی بازی میکنیم و میخندیم واقعا خدا را شکر به خاطر عشقای زندگیم پرهامم و بابایی پرهام از خدا میخوام که همیشه برا هم نگهمون داره و همیشه سالم باشیم اللللهی.....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی