پرهامپرهام، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

نی نی کوچولوی ما

چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی

و تولد تو.....

1393/6/25 16:25
1,576 بازدید
اشتراک گذاری

به تویی که دستهای کوچکت تمام دنیای من است.....

در دور دستها که خدا میان چشمانت خانه کرده بود...

من بیقرار منتظر آمدنت بودم و تو که انگار دل نمی کندی از لبهای فرشتگان،طنین آواز تو بود که انگار گوشهایم جز  تو نمیشنید.....

خداوند تو را به من هدیه داد و من همیشه دلشوره دارم از اینکه شاید آنچه میپنداشتم نباشم....

نفسهایت که به گونه هایم ساییده میشود،انگار آرامش بهشت را به چشمانم میفرستی ...

دستهایت که میچرخد و میان دستهایم پنهان میشود؛خنده هایت که ریش میشوم ومن عاشق چشمهایت که عمق نگاهم را می کاود و من همیشه تو را کم داشته ام....

اما همین بس است که چشمهای خداوند میان دستان تو و من پیداست....

پرنس زیبای من اگر آزردمت یا فراموشت کردم ، فراموش مکن که تو را با فرشته ها پیوند زده اند...

میان باغچه کوچک بهشتی خود جایی برایم بگذار...

همیشه دوستت دارم تمام هست و نیست من......

پرنس من یک بهار ، یک تابستان، یک پاییز و یک زمستان را دیدی از این پس همه چیز این دنیا تکراری است به جز محبت....این جمله را یکی از بزرگان در تولد یکسالگی فرزندش گفته و منم دوست داشتم به تو بگم تا بفهمی عشق من پس تا میتوانی محبت کن و دوست بدار تا دوست داشته بشی....

تولدت مبارک گل زیبای باغچه زندگی ما من و بابایی عاشقتیم.

بنا به همون دلایل ناخوشایند برات جشن نگرفتیم ولی خودم و خودت و بابا مسعودی گل دور هم خوش گذروندیم آتلیه هم بردیمت که بعدا عکساتو واست میذارم.

پسندها (3)

نظرات (2)

رومینا
25 شهریور 93 22:04
عزیزم از دور لحظه لحظه بزرگ شدنت رو با تمام شادیها نگرانیها و لحظه های تلخ و شیرین و با تمام محبت به چشمهای مهربونت شریک شدیم و امروز شاهد شیرین کاریهایت و قدمهایت بیش از بیش استوارت هستیم. برای فردایت بهترین روزها را آرزو میکنم....تولدت مبارک شیرینم. رادوین و مامانش (رومینا ) دوستون داریم زیاد خاله از لطفتون ممنون منم کلی شما و رادوین عزیز و دوست دارم
مامان دینا
26 شهریور 93 10:26
پرهام جون تولدت مبارک ایشالله 120 ساله شی زیر سایه پدر مادرت همیشه خوشحال و شاد باشی ممنون خاله