پناهگاه امن خانه
من نبودم و تو بودی؛
بود شدم و تو تمام بودنت را به پایم ریختی؛
حالا سالهاست که با بودنت زندگی میکنم؛
هر روز،هر لحظه،هر آن و دم به دم هستی؛
ببخش که گاهی آنقدر هستی که نمیبینمت؛
ببخش تمام نادانی ها و نفهمی ها و کج فهمی هایم را؛
اعتراض ها و درشتی هایم را، و هر آنچه را که آزارت داد؛
دستانت را میبوسم و پیشانیت را؛
که چراغ راه زندگیم بودی و هستی و خواهی بود؛
خاک پایت هستم تا هست و نیست هست؛
به حرمت شرافتت می ایستم و تعظیم میکنم.
پدرم ؛پناهگاه امن خانه ما تو شایسته ی ستایشی عاشقانه دوستت دارم و میپرستمت.امیدوارم که سایه ات هیچ وقت از سر ما و مادر عزیز تر از جانم کم نشود.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی