هفتمین ماهگرد

سلام به دوستای گلم و آقا پسر خوشگل خودم بابت غیبت طولانیم از همگی شما معذرت میخوام یک سری اتفاقات افتاده بود که خیلی خوشایند نبود به همین خاطر من هم حوصله اومدن و سر زدن به وبلاگت و نداشتم و از اونجایی که دوست ندارم از روزای بد تو وبلاگت حرف بزنم در موردش چیزی نمیگم ولی از این روز به بعد بهت قول میدم که دیگه اگه هر روزم نتونم حداقل 3روزی یه بار بهت سر بزنم و برات بنویسم گل خوشبوی مامان و بابا!

عزیزم با اینکه خیلی دیره و روم نمیشه بهت بگم ولی بازم باید بگم پسرم تو هفت ماهگیتم تموم شد عزیزم مبارکه زیبای من

توی هفت ماهگیتم تغییراتی داشتی چه بسا چشم گیر که باعث خوشحالی بسیار زیاد منو بابایی شد بهت می بالم پرنس خود خودم...

بعله عزیزم تو در این ماه اول از همه اینکه علاوه بر فرنی و حریره بادام ،پوره هویج،سیب زمینی و کدو میخوری و سوپ میخوری،پوره موز و شیربرنج و آب هویج و آب سیب هم میخوری؛ هر روزکه یه غذای جدید به لیست غذاهات اضافه میشه من از خوشحالی میخوام بال در بیارم چون دیگه باورم میشه  که تو بزرگ شدی ماشالا همه رو هم دوست داری .....

بعدش اینکه پسملی من حسابی بلا و شیطون شدی و هر چیزی که تو دست هر که باشه با گریه باید ازش بگیری حالا دیگه موبایلم نمیتونیم بیاریم نزدیکت برای عکس گرفتن از دستمون در میاری و میذاریش تو دهنت و  هر وقت  روی پای من خوابیدی که شیر بخوری هر چی که نردیک پات باشه رو با پات میکشی و بعضی موقع ها هم هلش میدی و زیر چشمی نگاش میکنی...

چون هنوز نمیتونی بشینی میذارمت تو رورک و بهت غذا میدم موقع غذا خوردنم بعد هر لقمت با کلی التماس قاشق رو ازت میگیرم از دستم در میاری و خودت میکنیش تو دهنت.

قربون دستای کوچیکو قشنگت برم من مامان! وقتی بهت میگیم دست دست قشنگ برامون دست میزنی و خودتم ذوق میکنی!

و مهمتر از همه اینکه پسمل من دندون دار شده هورا......

فدای دندونای نصف و نیمت مامانی!اول هفت ماهگیت دیدم لثه هات سفید شده دست کشیدم تا بعله داری دندون در میاری اول سمت راستی و بعد از چند روزم سمت چپی...

الانم که همش دست ما رو میگیری میبری تو دهنت و گاز میگیری و یه خنده هم از رو شیطنت میکنی!

واینکه شست پات و میاری تو دهنت و تا میتئنی میمکی!