پرهامپرهام، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 20 روز سن داره

نی نی کوچولوی ما

چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی

برای ۸ سالگی پسرم

1400/9/9 11:24
388 بازدید
اشتراک گذاری

از خدا خواستم دست هایت را بگیرد و بگذار همانجایی که به آن تعلق داری تا ترس ها و دلتنگی ها سد راه شادی هایت نشود.

از خدا خواستم اراده قوی در دلت به راه بیاندازد که با هر دشمنی درگیر جنگ باطل آدم هایی نشوی که خوشانم نمیدانند از این زندگی چه میخواهند.

قهرمان زندگی خودت باشی و خانه ی دلت را آنجایی بنا کنی که ارزش ثانیه به ثانیه نگاه ها ،گذشت ها و دوست داشتن های نابت را داشته باشد

پسر خوب و قشنگم ،پرهام ۸ ساله ی من،خیییلی خییییلی دیر اومدم و تولدتو که شهریور بوده اینجا ثبت میکنم اولین باره که برای ثبت تولدت این اتفاق میفته عذر میخوام،یکی از دلایش این بود که درس و مدرسه ت از تیر شروع شد و اینقدر مشغول بودیم که وقت نمیشد،یه دلیل دیگه ش تنبلی من بود🤭 پسر عزیزم تو ۸ ساله شدی و من در کنار تو ۸ سال بزرگتر و باتجربه تر شدم،امید وارم تو این ۸ سال مادر خوبی بوده باشم برات،من هر روز که تو رو برای مدرسه آماده میکنم و با آیه الکرسی راهیت میکنم تا برگردی کلی شوق و شور دارم که امروز چه ها یاد گرفتی،امروز تو رفتارت چه تغییری قراره ببینم،به محض اومدنت کیف و دفتر و امتحاناتو چک میکنم و ذووووق میکنم،برای من این کارا یعنی امید یعنی انگیزه،الهی بتونم با راهنماییام و کمکی که تو درس بهت میکنم به هدف و علاقه ت نزدیکت کنم پسر قشنگم.

از خرداد ماه کلاس تکواندو ثبت نامت کردیم الان کمربند زرد داری نمیدونم قبلا برات اینجا نوشتم یا نه...

پسرم ببخش منو اگه گاهی بی حوصله و کم طاقت میشم،اگه کاهی داد میزنم یا کلا خسته میشم،بدون از ته وجودم از اعماق قلبم دوستت دارم،برای شاد بودنت و راضی بودنت هر کاری میکنم

نا گفته نماند خودتم گاهی حالا از خستگی یا هر چیزی حرفایی میزنی یا کارایی میکنی که من روزها تو فکر اون رفتارتم؛ولی میدونم اقتصای سنت هست پس به دل نمیگیرم

دووووست دارم خدا تا

استادت این عکسو برام فرستاد

اینم بعد از زنگ ورزش داری درس هدیه ها رو ارایه میدی،معلمت برام فرستاد

خیلی عصبانی از اینکه تو داری میری مدرسه و پردیس خوابه

پسندها (2)

نظرات (0)