21ماهگی تاج سر مامان

گل پسر خوشگل خودم 21ماه زیبای زندگیتم رسید  و مبارک باشه عزیزکم  داره ماهها و روزهای زیبای با تو بودن مثل برق و باد میگذره و من شاهد قد کشیدناتم از یه بابت خوشحالم  داری بزرگ و بزرگتر میشی و از طرفی بعضی اون ته تهای قلبم ناراحتم که احساس میکنم خیلی روزا بهدخاطر کار و برون بودنم تنهات گذاشتم ،آخه مامانی امسال استثنااان رفتم تدریس کردم و مجبور میشدم بزارمت پیش مامان بزرگ  ولی البته عصراش سعی میکردم جبران کنم ،راستی پسرکم توی این ماهم از فلش کارتات کلیه اعضای صورت  و اشیا رو هر چی که بگی یاد گرفتی و قشنگ میگی قربونت برم مثلا میگی دوش ،مش،دب،دندون،ابون،بینی،دش،پا ،اشیا هم که به لیوان میگی ایمان،به صندلی میگی ددلی،به گل میگی دل،به مسواک میگی دندون،به قاشق میگی آشو،به چنگال و چاقو هم یه چیز خاص میگی که نمیدونم بنویسمش ،میوه محبوبت توی تابستونم انگوره ،جدیداا هم پاهات یعنی کف پاهات و دستت به طور وحشتناک ترک ترک شده و خون از توش در میاد بردیمت پیش متخصص اطفال گفتش این از کمبود ویتامین B،یه شربت زینک داد و یه پماد  AD  ولی بدتر شد بردمت پیش متخصص پوست یه کرم ترکیبی برات ساخت با یه لوسیون و یه صابون گیلیسیرین که خدا را شکر الان خوبه خوب شدی ولی ایشون گفتن یه ویروس وارد بدنش شده که الان توی این فصل شایع شده ،اونجا هم تا دکتر و دیدی جیغت رفت هوا ،حالا بهت میگم میای بریم دکتر میگی دوتو نمیام،ن هم کلی میکشی ،بازم میگم شرمندتم به خاطر عکسات ولی جداشون کردم حتما میزارم عزیز دلمی مامان جون،راستی به بابایی هم میگی بابا دون یعنی بابا جون