تولد بهترین بابای دنیا مبارک
باید یک مرد مهربان تر از خودت کنار زندگیت بماند که رنگ رژ لب و لاک های ناخنهایت با سلیقه ی او باشد؛که به وقت دیدنش دیگر در کیف دستی ات آینه ی کوچک و فانتزی ات جا خشک نکند.
دیگر از بر هم خوردن آرایشت نترسی و دلهره ی پاک شدن رژ لبت را پیش او نداشته باشی .دیگر برایت مهم نباشد لاک ناخن هایت نصفه نیمه پاک می شوند.برایش مهم نباشد اگر ریشه ی موهایت رنگ طبیعی خودشان را گرفته اند.یا که چشمهایت از گریه های دلتنگی دیشب پف دار و کوچک شده اند ،و به وقت تابستان وقتی صورتت کک و مکهای ریز و درشت میزنند و قرمزی پوست صورتت مقل هلوی پوست کنده ات میکند،تو را با همه ی خوب و بدت دوست داشته باشد.
باید مردی کنارت باشد که وقتی دستهایت را میگیرد بودنش گرمای مطبوعی زیر پوست صورتت بیاورد،از چاق شدن نترسی،از لاغر شدن هم نترسی،حتی از پیر شدن کنارش هم نترسی،بدانی همیشه حواسش پی تو میگردد.
تو را هر چه که هستی ،بی چون و چرا قبولت کند و مهربانی ات،غر زدن های عصبی ات را بفهمد،که آخر هر شب لاک های ناخنهایت را ترمیم کند ود گوشت آرام بگوید تو زیباترین زن رویای زندگی منی.
بهترین مرد دنیا تولدت بارها و بارها مبارک سیزده سال از بهترین روزهای زندگیم را مدیونتم ،عااااااشقتم مرد خوب خودم،انشالله همیشه سالم باشی و سایه ات بالای سر من و بچه هامون باشه.
دوووووست دارم خدا تا